♥فقــــط بــــرای فـــرشتـــم♥ |
عشق یعنی احساسی به لطافت قلب پاک یک کودک!
یکیم باشه ، موهامونو برامون ببافه ذوق مرگ شیم و تا مدت ها دلمون نیاد بازش کنیم...!
یکیم باشه به سمتت بشتابه!!!
پـ .نـ : حمله ناگهانی سال مبارک تحصیلی رو به همه مالباختگان و جانباختگان،دانش آموزان ستم دیده،تسلیت عرض می کنم.
یکیم باشه راه فرار براش نذاری.فقط مال خودت باشه....
عشق یعنی بدونی تا آخرش با همین و پیش هم میمونین.جدایی ناپذیرین.
یه سوال.چرا هر چی وبلاگ یا مطلب عاشقانه هست باید غمگین باشه؟مگه عشق لحظات شاد نداره؟چرا کسی از شادی ها و خنده های عاشقانش نمی نویسه؟همه از غم و غصه و دوری و جدایی و انتظار می نویسن!راستی چرا؟
عشق یعنی دستاشو بگیری و اونم در گوشت بگه : دوست دارم...دوست دارم....
یکیم باشه ، عشقش پاک و حقیقی باشه.
از این یکی ها خیلی کم پیدا میشه.مراقبشون باشین تا نسلشون منقرض نشه...
عشق یعنی زیبا ترین حس دنیا، که هر کسی هم لیاقتشو نداره...
عشق یعنی لذت یه بوسه یواشکی!
یکیم باشه ، کف جاده اینطوری باهاش دراز بکشیم ، کامیون از رومون رد شه بهمون بگن شهید راه عشق!
عشق یعنی هیچ لحظه ای رو برای بوسیدنش از دست ندی...
عشق یعنی حاضری غرورتو بریزی به پاش...!
عشق یعنی وقتی قهره اینقد بوسش کنی تا خودش بگه: آشتی بابا! آشتی!
یکیم باشه بخوایم ازش جدا شیم، سفت بغلمون کنه بگه اگه میتونی برو!!
عشق یعنی تا تو گور باهاش بری...!
عشق یعنی لذت یک بوسه عاشقانه و دوست داشتنی...!
یکیم باشه ، اینجوری برامون فداکاری کنه...!
عشق یعنی دست در دست هم...!
عشق یعنی بخوای از پشت مانیتور بوسش کنی....!
یکیم باشه ، اینطوری بوسش کنیم ، ذوق مرگ شیم و انگشتنما....!
عشق یعنی گرمای بدنش وقتی تو بغلشی و فشارت میده....!
عشق یعنی حاضر باشی تا ته جهنمم باهاش بری...!
یکیم باشه ، نخواد تغییرم بده . منو همینجوری بخواد!
یکیم باشه ، وقتی سردمه کتشو بذاره رو شونه هام تا گرم بشم!
یکیم باشه ، صرفا برای این که مطمئن باشم یکی هست!
یکیم باشه ، وقتی حالم گرفتس بغلم کنه بگه :خره! منو داریاااااا!!!
یکیم باشه ، ناخونامو اینطوری براش درس کنم . بعد بگه :دیووونه! تو همینطوری ساده واسه من جذابی!!!
یکیم باشه ، چشماش این رنگی باشه . هی چشم ابرو مشکیا رو بزنم تو سرش...!
یکیم باشه ، آهنگ عاشقانه گوش میدیم یادش بیفتیم!
یکیم باشه ، صورتش بیضی(کشیده) باشه . اینقد لپشو بکشم صورتش گرد شه!!!!
یه روزی، یه روز آفتابی، شایدم ابری، تصمیم گرفتم از بهشت گرم و نرم خدا جونم دل بکنم و به دنیای خاکیش بیام.
همون بدو ورودم فهمیدم تو اینجا که اسمش زمینه، بدون عشق نمیشه زنده بود.
معشوقم خالقم بود. کسی که تا بی نهایت دوسش داشتمو دارم. ولی خدا جونم برای این که رو زمین کم و کسری نداشته باشم، یکی از مهربون ترین فرشته هاشو برام فرشتاد تا راه و رسم عشق زمینی رو بهم یاد بده.
پس اولین پستم تو این وبلاگو به اولین و مهربون ترین فرشته زمینیم تقدیم می کنم:
«مادر»